محل تبلیغات شما

کاش آسمان آبی بود



کاشکی یکی صدامون میزد تا بیدار بشیم و بهمون میگفت کابوس دیدیم ی کابوس یک ساله و میگفت اروم باشید چیزی نیست من هستم.بش میگفتیم نه واقعی بود باور کن سیل اومد زله اومد سانچی غرق شد هواپیما افتاد کرونا اومد و

بازم بگه نه کابوس دیدی نگران نباش من هستم.

تنها چیزی که این روزها کم پیدا میشه ادم بودن و حس نوع دوستیه. تو هرشرایطی تلاش میکنیم پول دربیاریم اخه به چه قیمتی. تو دنیای که دیگران با مرگ دست و پنجه نرم میکنن و عذاب میکشن منه نوعی سیر و دل پر باشم که چی. با چه لذتی با چه حس و حالی. کجا داریم میریم.بقول شاعر چه زود دیر می شود.خیلی وقته اونی که میگه من هستم نگران نباش رو فراموش کردیم خیلی وقته دیگه نمیخوایم صداشو بشنویم. آرزو میکنم فراموشمون نکرده باشه.

پ.ن: توروخدا توصیه های بهداشتی رو جدی بگیریم بخدا سخته میدونم ولی الان بهترین کار موندن تو خونه اس. فرصت خرید عید و سیر و سیاحت هست. آرامش خودمونو حفظ کنیم و سهل انگاری نکنیم. باتوجه به استرس و فشار روحی تو این شرایط و بودن اجباری تو خونه سعی کنیم فضای شاد و پرانرژی داشته باشیم و حال دلمون رو خوب کنیم‌ شده حواسمونم‌پرت کنیم‌سعی کنیم دلگرم‌باشیم و امیدوار باشیم. استرس و فشارهای روحی در بلند مدت اثرات مخربی روی جسم و روح و سلامت میزاره. دعا کنیم زودتر از این شرایط راحت بشیم و از همه مهمتر از دست پیامک های وقت و بیوقت وزارت بهداشت خلاص شیم. به امید روزهای بد قبلی راضیم به همون روزا.


به پرواز درآمدی
برای رسیدن به آرزوهای دست نیافتنی
به پرواز درآمدی
برای رهایی از دویدن های بی حاصل
به پرواز درامدی برای رسیدن به آزادی
کجای دلم نامت را حک کنم ای آزادی
قسم به اشک های مادر در آن لحظه ی خداحافظی
قسم به بغض در گلو فرو برده ی پدر در آن لحظه ی خداحافظی
قسم به دلتنگی های تو برای سرزمین مادری
به پرواز درآمدی بسوی آزادی
به آتش می کشند بال تورا اما تو هنوز آزادی.


موفقیت از رویا تا واقعیت.
این روزها همه به دنبال موفیقت و موفق شدن هستند و یا به عبارتی رسیدن به اهداف و رویاها. گروهی براساس آموخته ها و فراشناختی که از خود یا فته اند موفق شده اند و گروهی دیگر به یکباره ظهور کرده و به هر دری می زنند تا راه میانبر را بیابند. البته برای هر کاری می شود راه در رو یا میانبر یافت ولی احتمال موفقیت این مسیر چه اندازه و چقدر باشد نامعلوم است. از نظر بنده کسانی که بخود اعتماد ندارند و خود را انسانی شکست خورده و ناموفق می دانند موفقیت را در درون دیگران می جویند غافل از اینکه راهی که دیگران را به موفقیت رسانده شاید او را به لبه پرتگاه یا تباهی برساند. قبل از هر چیز به شناخت از خود برسید تا نیمه مسیر موفقیت را طی کرده باشید و نیمه دیگر مسیر با برنامه ریزی و اراده مصمم و تلاش فراوان به مقصد موفقیت منتهی خواهد شد. یادمان باشد که راه دیگران تنها یک چراغ روشن در تاریکی راه موفقیت است و تنها راه نیست و هرکس راه موفقیت ویژه و وی ای پی خود را دارد که باید در درون خود جست نه از زبان دیگرانادمایی که در روزهای ابری چتر بدست هستند ادم های موفقی نیستند اونهایی موفقند که ابرهای تیره و روشن را می شناسند . رویاها و اهداف را امروز تا فرصت هست به واقعیت نزدیک کنیم تا در اینده در مرداب ای کاش و اگر و شاید غرق نشویم تا موفقیت راه نزدیکی است.


خاستگاه و زادگاه امید از میان ابرهای تیره و آسمان مه آلود است.
سوالی که این روزها به طرز فجیعی با آن مواجه هستیم و می شویم این است که وضعیت کنونی تا چه زمانی ادامه دارد. باید به خدمت این عزیزان برسانم که این اوضاع دیروز و امروز بوجود نیامده بلکه قدمت آن به سالهای سال قبل می رسد. تفکر مصرف گرایی و منفعت فردی عامل اصلی وضعیت حاضر است. تا زمانی که فقط می خواهیم یک مصرف کننده باشبم باید انتظار داشته باشیم که زندگیمان دستخوش یک اسکناس یک دلاری ناقابل باشد. از طرفی سود جویی و منفعت طلبی فردی به وخامت این ماجرا بیشتر دامن می زند. از هرچیزی انتطار سود داریم چه با جم کردن چند تن سکه از بازار و چه با احتکار پوشک بچه بی گناه و یا صادر کردن رب گوجه البته باید گفت تا حدودی مقصر خودمانیم برای نمونه رب گوجه ان هم مدل کنسرویش عامل اصلی سرطان است و ما اصرار داریم ان را بخریم و بخوریم اما می توان بجای آن از برادر رنگ پریده اش زرد چوبه استفاده کرد که علاوه بر خواص ضد سرطانی نیازی به قوطی هم ندارد شاید شنیده باشید که در حال حاضر مشکل ما رب نیست قوطی رب است. برگردیم به مصرف گرایی که در گذشته های نه چندان دور رب و ماست و پنیر و خیلی چیزهای دیگر مزه خانگی داشت و در خانه خیلی از ما تهیه می شد اما از بخت خوب فروشگاها و مارکت ها امروزه فقط کنسروی و شیشه ای مد شده است. که این هم برمیگردد به همان تجمل گرایی و تظاهر و لاکچری لایف معروف. سخن کوتاه کنم که همانطور که همه میدانیم زمین گرد است و این را من و شما نگفته ایم بلکه گالیله برای اثبات آن چندین قرن پیش تا پای چوبه دار نیز رفت. متاسفانه به دوستان منفعت طلب و محتکر و گران فروش و مغازه تعطیل کن باید گفت آمد و نیامد دارد و روز ماهم می آید جواب طفل کوچک بیگناه و املت های بدون رب گوجه را روزی خواهند داد ولی انروز برای آنها دیگر خیلی دیر شده است. با خرید کمتر و نگهداری اقلام ضروری به اندازه مصرف هفتگی یا چندین روزه می توان در کاهش نگرانی ها این چنینی قدم موثری برداشت و البته فراموش نکنیم که امید مهمترین برگ برنده است حال شاید بپرسید امید کیست و چیست یا دوست عزیزی اشاره کردند که امید برادر من است و دیگری گفت دوست من و شوهر من رفیق من و بهر حال باید بگویم امید چیزی است که انسان تا زنده است آن را با خود دارد. از مصرف گرایی تجمل گرایی و منفعت فردی دوری کتیم. روزهای خوب در راهند.


این دیالوگ ها کاملا واقعی است و براساس رخدادهای واقعی نگاشته شده است.لطفا اونهایی ک زود بهشون برمیخوره نخونن.دنیا عجب جایی شده تا به هم می رسیم بررسی های میدانی میکروسکوپیک و ماکروسکوپیکمون شروع میشه و با کوته فکری و سطحی نگری حال درون و بیرون مخاطب بیچارمون رو آشفته میکنیم. از چرا هنوز ازدواج نکردی تا چرا بچه دار نمیشی(فک کنم ایشون مفهوم سال حمایت از تولید ملی رو بد فهمیدن) و یا تولید جدید ندارید (حالا یکی نیست بگه اخه مگه وزیر بهداشتی یا سازمان توسعه جمعیت یا شایدم با حفظ سمت، ریاست آمار نفوس و مسکن هستن بعیدم نیست انتصاب شایسته و بجای ایشون رو جا داره که ی بنر براشون در میدان اصلی شهر نصب کنیم و تبریک بگیم)اخه پراید گرون شده حالا چه ارتباطی بین گرونی پراید و دلار و تولید بچه جدید وجود دارد فقط خود طراح سوال میدونه قطعا خداهم تو کار این نوع بشر در تامله.اها یادم رفت رتبت چند شد؟! اخه تو اینقد هزینه کردی خودتو کشتی پس چرا قبول نشدی احتمالا ایشون با سازمان سنجش درارتباطن و نتایج رو قبل از اعلام میدونن. در فاز دوم وارد تخریب طاهر میشن و با چقد لاعر شدی یا چاق شروع میشه تا چقد سیا شدی و زشت شدی و در نهایت تیر خلاص رو میزنن که چقد پیر شدی حالا یکی نیست بگه بابا تو ک خودت با سه بار عمل مماخ و پروتز و ژل و کوفت و زهر مار هنوز شبیه خانم مارپل هستی که خدایش بیامرزد.تازگیا شایع شده بود قطعات یدکی از المان براش اوردن.بی بی سی گفته بود البته ما ماهواره نداریم همسایمون دارن خونه اونا دیدمالبته به خدمت این عزیز برسونم که ماهواره وسیله ای است که توسط یک موشک به خارج از جو زمین برده میشود و در یک مدار از پیش تعیین شده قرار گرفته و شبکه های تلویزیونی و رادیویی را در سراسر جهان منتشر می کند است.
در فاز سوم وارد مرحله ترور شخصیتی شده و از اولم باهات حال نمیکردم و چقد خودتو میگیری و تحویل نمیگیری ( نسخه تموم شده) شروع میشه تا الی اخر.
هیچکس بی عیب و نقص نیست 
هیچکس کامل نیست
بیام بهم قول بدیم به همدیگه عشق بدیم و همدیگر رو بالا ببریم نه پایین .خیلی راحت میشه با چقد خوشگل شدی یا چقد جوون شدی دل خیلیارو شاد کرد و روز خوبشون رو تکمیل کرد.بقول شاعر که میگه چ خوشگل چ خوشگل چ خوشگل شدی امشبتو خودت نمره بیستی توکه مثه من نیستی
البته به نطر میرسه که شاعر بدخواب شده و الکی ی چیزی گفته حالا هی انتقاد نکنید که شعر این نیست و یا ی چیز دیگس شاعره دیگه هروقت دلش بخواد شعر میگه هر جورم دلش بخواد عوضش میکنه.حاشیه رفتن ممنوع و شامل اعمال قانون میشود. بخند تا دنیا بروت بخنده

هیچ جاده ای مستقیم نیست. ادما اگر مثل گذشته بشن یعنی راه رو اشتباه رفتن. باید عوض شد ولی عوضی نشد. هرچند زندگی پراز تجربیات مختلفه فقط باید تصمیمای درست گرفت و یک اشتباه رو چنبار تکرار نکرد. اشتباه و مسیر انحرافی جز زندگی اگر نمیرفتی این نبودی و نمیشدی و زندگی زنجیره وار بهم وصل میشه تا هی حرکتت کند تر و کندتر بشه تا جاییکه میبینی چقد تلاش کردی ک تغییر بدی غاقل از اینکه زندگی فرصت کوتاهیه. جوونی نوجونی عشق دوستی همشون میگذرن و فقط ی چیز میمونه خودت و فقط خودت با یک‌عالمه ارزو و هدف و یک عالمه حسرت و پشیمونی و خیلی فکرای مسخره و مزخرف دیگه. دست آخر چند سال بعد میگی ای کاش بجای فکر کردن به این چیزا زندگیمو میکردم و از نفس کشیدنم لذت میبردم و بعدشم که ی مکعب مستطیل یک در دو ی پارچه سفید و ی برگ اعلامیه و ی خط سیاه و تامام. نهایتا چهل روز بعد کسی نمیدونه کی بودی چی شدی و فقط ی خاطره و شاید چنتا عکس و حالا ی قطره اشکی و یک مویه محلی.

گاهی ممکنه به جایی برسی و بگی اینجا دیگه لاین اخر بود و بهترین راه اینه که لذت ببری از مسیر و ادامه بدی تا وقتش که برسه. منظور از لاین اخر نه پایان زندگی به عبارتی یعنی اخر اون دفتر ارزوها و هدفات. دیگ همه چی برات محدود میشه و معقول. دیگ هدف غیر معقول و دور از ذهن نداری.دیگه اون استرس گذشته و حساسیت نیست. این یعنی اخرش. بزرگوار عاشق سیلی ولی (دهکده الکترونیک واقع در امریکا) بود و نرسیدن بهش یعنی پایان ارزوها یعنی اخرش. در نهایت ادم بودن و ادم موندن خیلی مهمه شاید مهمتر از همه چیز. چنوقت پیش یکی بم گفت تاحالا شده خودتو بیشتر از بقیه دوست داشته باشی برام عجیب بود گفتم نه. گفت من خودمو بیشتر از بقیه دوست دارم یعنی ادم بدیم. گفتم نه.ادما همیشه در حال قضاوت کردن خودشونن و همیشه میریم رو ترازو.اخرشم میبینی هر روز داره سبکتر نشون میده. انگار خیلی چیزای ک قبلا میخواستی دیگه نمیخوای و داری سبک میشی اما هنوز میگم همیشه میشه به هدفات برسی. اگ عمرتو الکی تلف نکنی. من براورد ک‌میکنم از سی و چهار سال زندگیم شاید بین چهار تا شیش سالش اگر بکشی بیرون هیچ اتفاقی نمیفته و بیننده متوجه نمیشه سانسور شده. درحالی ک همون مدت میشد خیلی کارها کرد. حداقلش جمعیت کره زمین رو افزایش میدادم. کاش میشد برگشت به عقب. اونوقت افق ارزوهام فرق میکرد شاید شرایطم بدتر و سختتر از زمان حالم بود ولی قطعا بدهی که بخودم داشتم و پرداخت میکردم. اون کارایی ک باید میکردم رو تموم میکردم. قطعا این سیصد و شصت و پنج روز و شیش ساعتها قیمت تجربیاته الانه که بهای گزافی براش پرداخت کردی که تو بزرگ‌بشی.

ادما همیشه تو قیاس کردن هستیم و همیشه داریم دو دوتا میکنیم. ادم باید اگر تصمیمی میگیره تا اخرشه بره حتی اگر هزار نفر بگن اشتباهه و آه و افسوس بخورند. باید بری چون مسوول زندگی خودتی. حالا اگر این وسط فداکاری کنی یا عاشق بشی و خیلی چیزای دیگه یعنی به هرقیمتی حاضر نیستی به هدفت برسی اونوقت باید بشینی بببنیی چی برات خوبه. هدفای جدید تعریف کنی ادمای جدید، راه جدید و مسیر جدید.

ادم ممکنه بدهی های زیادی بخودش داشته باشه و چند سال بعد پرداخت کنه و خوشحال و خندان و راضی باشه ولی همیشه ی بدهی سنگین هست که هرچیم خوشحال و شادان باشی تلخی اون بدهی حالتو بد میکنه و فک‌میکنی هنوز بدهکاری حتی اگه نسبت به سالهای گذشته میلیون ها واحد شاخص موفقیتت رشد کرده باشه بازم یه سقف تاریخی تو تقویم زندگیت هست که میگه من هنوز بدهکارم بخودم.

همه ما یک حال خوب به خودمان بدهکاریم یک زندگی خوب و یک خواب خوب. هرچقدر که خوشحال باشید موفق باشید و از زندگی راضی باشید وقتی به گذشته فکر می کنی میبینید که یک بدهی خیلی بزرگ دارید یک بدهی به یک آدم مهم زندگیت بدهی بزرگ به خودت و به آرزوهات و به اهدافت هر چقدر هم که به آرزوهات رسیده باشی باز هم یک جای دلت یه آرزو مونده که بزرگترین دین تو به زندگیت هرچقدر خوشحال و خندان باشی بازم یک میلی ثانیه فکر کردن به اون آرزو، شادیتو تلخ میکنه. اختلاس کار بسیار زشت و غیر انسانی ولی به نظر من یه جا اختلاس کردن خوبه اونم یک اختلاس بزرگ تو زندگی خودت تا وقتی به بدهی های گذشته فکر می کنی انقدر غنی باشی که همشو پرداخت کنی و فرار کنی بری کانادا یه وقتایی فکر می کنم اگر یه قلک داشتیم واسه بی خیالی ها واسه وقتایی که بریدیم واسه وقتایی که تلف کردیم واسه آرزوهایی که له کردیم واسه هدف هایی که ریختیم تو جوب هر بار یه سکه تو اون قلک مینداختیم الان هیچ بدهی به خودمون نداشتیم و میتونستیم قلک رو ببریم بانک های سوئیس به بیت کوین تبدیل کنیم یا بجاش دلار بگیریم. البته این مورد آخر هیچ ربطی به این موضوع نداشت و نمیدونم چرا گفتم یه وقت نگید ادم ی هستم. آرزوها و هدفاتون هر چیزی میتونه باشه و بدهی شما به گذشته. از کم خندیدن تا خوشحال نبودن تا گریه کردن تا قبول نشدن تو کنکور و پیدانکردن شغل. همه اینها میتونه بدهی تو به زندگیت باشه. ی دسته دیگه ممکنه بشینید فکر کنید و بگید که من هیچ بدهی به زندگیم ندارم حالا اینجا دوتا گروه است گروه اول تو راه رسیدن به هدف ها و آرزو هاشون هستند و هنوز بدهکار نشده اند گروه دوم آنهایی هستند که انقدر بیخیال آرزوهاشون شدن که بدهی جزئی از زندگیشون شده البته این وسط یک دست موجودات دیگری هم وجود دارند که هنوز فرصت برای بدهکار شدن به خودشون دارند و شاید زمانی که سنشون دو یا سه برابر شد با خودشون بگن اون بزرگوار حق داشت که فرمود همه ما یک زندگی به خودمون بدهکاریم و همه ما یک بدهی بزرگ داریم از طرف دیگه بعضی ها معتقدند که نرسیدن به بعضی هدف ها آدمها رو در مسیرهای جدیدی قرار میده که آرزوها و هدف هاشون بزرگتر، بهتر و شیرین تر میشه من هم موافقم آدما باید با گذشت زمان عوض بشن نه اینکه عوضی بشن و از همه بدتر هردو اما باز هم سر حرف خودم هستم همه ما یه بدهی بزرگ خودمون داریم.

پ.ن ۱: الان هی نگید که نفست از جای گرمی بیرون میاد چون منم مثل شماها از طریق ریه هام نفس میکشم یعنی یکی از سردترین قسمت های بدن و اینکه به اندازه شما یا خیلی از شما ها سختی و تلخی دیدم.

پ.ن۲: منظور از شادی کردن و خوشحال بودند این نیست که بر طبل شادانه بکوب یعنی اینکه کاری کن که حال دلت خوب بشه حالا یکی با گریه کردن یکی با رقصیدن یکی با بیرون رفتن یکی با دوست داشتن یکی با خوردن عصاره میوه انگور و بعضی هم مثه من با خوردن دمنوش مثل چای سبز یا گل گاوزبون و یکی هم با رفتن به قبرستون.

پ.ن ۳ : طبق روال متن های قبلی الان دایرکت برام میاد که میگه چی شده دلتون از کی پره برخلاف همیشه که میگفتم هیچکی این دفعه جواب این بزرگوار رو می دم آره دلم گرفته دلم از خودم پره واسه بدهی هایی که به زندگیم دارم و داشتم.

پ. ن۴: اون دوست عزیز که مثل همیشه دایرکت میده و میگه فکر کردی کی هستی که ما رو راهنمایی می کنی باید عرض کنم خدمتتون که من هیچکس نیستم البته نه اون هیچکس خواننده رپ من یه آدم معمولی ام ولی نه نقی معمولی بیخیال من خودمم من خود خودمم مثل شما.

پ.ن ۴: الآن نگید که چجوری حال خودمونو خوب کنیم و حال دلمون خوب باشه هرکی قلقی داره و هرکی حال خودش بهتر میدونه. بیشتر از اینا نمیدونم چون سایکولوژیست نیستم.

پ.ن ۵: خواستم بگم که من انگلیسی بلدم جهت یاد آوری به مورد شماره ۴ که الان نیاد بگه فکر کردی کی هستی فکر کردی ما انگلیسی بلد نیستیم اقا اصن تو خوب تو درست راضی شدی. حالا بر طبل شادانه بکوب اون هیزم تری ک بت فروختم بخاطر سیل و بارندگیهای امسال بود. دی.

پ.ن ۶: سعی کنید بدهی هاتون رو به خودتون زود تسویه کنید تا دیر نشده. خدا از حق الناس نمیگذره

پ.ن۷: دیگه حرفی ندارم‌. علی برکت الله


آخرین جستجو ها

پرشین موزیک , دانلود موزیک جدید ماشین آلات تزریق پلاستیک | machinist etrocheckwinc facsubsterfbild جملات زیبا ، جملات دلتتگی ، جملات ناب جنگها و تاریخ نبض عشق MAE81DEH reaustunachpu استا موزیک